به گزارش پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، به نقل از فارس: «گروهی از خبرنگاران عراقی از موکب ما بازدید کردند تا گزارش تهیه کنند. در همین میان، یکی از خبرنگاران به سمت کاغذهای دلنوشتهها رفت و به زبان عربی نوشت: «خون عراقی و خون ایرانی در هم آمیخته است و این آمیختگی باعث نابودی تمام فتنهها خواهد شد.»
این بخشی از سخنان احمد ربیعی، رئیس اداره کتابخانههای عمومی آبادان، است. او با جمعی از کتابداران در موکبی که برای نهاد کتابخانههاست، در مرز شلمچه مستقر هستند و برایمان روایت میکند که امسال همه چیز طور دیگری است. جنگ ایران و اسرائیل با محرم تلاقی پیدا کرد و حال و هوای مردم ما کاملا «امام حسینی(ع)» شد و حتی عراقیها هم امسال حال و هوای دیگری دارند.
ربیعی میگوید: «این تفاوت را حس میکنیم. موشکهای ایرانی که در تلآویو سقوط میکرد، غبار فتنههایی را که در منطقه طی چندین سال ایجاد شده بود، از بین برد. یعنی علاوه بر ویرانههایی که در غزه میدیدیم، این موشکها باعث ویرانی این فتنهها در عراق، در اردن و در کشورهای دیگر، حتی در سوریه شد.»
او روزانه با افرادی از عراق در ارتباط است و میبیند که چطور با غرور از دفاع و حماسه ایرانیان در جنگ ۱۲ روزه سخن میگویند: «آنها حتی درمورد بیانات رهبری و شهدای این جنگ نیز حرفهایی داشتند. گویا تحول عظیمی در عراقیها رخ داده است.»
راست میگوید؛ زائران بسیاری در این روزها از میزبانی ویژه عراق سخن میگویند. از پرچمهای گره خورده عراق و ایران و فلسطین که امسال گرهشان محکمتر از قبل است.
ربیعی روزهاست درست در جایی ایستاده است که بین امام حسین(ع) و عشاق او، تنها یک مرز فاصله است. همان جایی که مهر خروج که بر پاسپورت زائران مینشیند، دلهایشان آرام میگیرد که به اربعین حسین(ع) رسیدهاند.
ربیعی درباره دلنوشته ها میگوید: «زائران میآیند و دلنوشتههایی را خطاب به شهدا مینویسند. در نظر داریم که این نوشتهها را به صورت نمایشگاه در کتابخانههای عمومی سطح شهر یا حتی در شهرهای دیگر، در معرض دید قرار دهیم. از این بخش فعالیتهای ما خیلی استقبال شد و تعداد دلنوشتههای بسیار بسیار بالایی به دست ما رسید، فراتر از انتظار ما بود. ما سعی کردیم که نقالی جنگ ۱۲ روزه را برای کودکان اجرا داشته باشیم.»

رئیس اداره کتابخانههای عمومی آبادان، درمورد موکب فرهنگیشان سخن میگوید: «سالهای گذشته ما خلأ فعالیتهای فرهنگی را در پیادهروی اربعین احساس کردیم. به همین خاطر نهاد کتابخانههای عمومی کشور در این زمینه ورود کرد و این موکبها را با رویکرد بصیرتافزایی، آشنایی با قیام امام حسین (ع) و آشنایی با رویکرد اربعین راهاندازی کرد.»
در ازدحام قدمهایی که از شلمچه راهی کربلا میشوند، موکب کتابداران آبادان مثل گوشهای آرام برای مکث و گفتوگوست. این موکب که ربیعی از آن سخن میگوید، به تمام اقشار و همه گروههای سنی خدمات فرهنگی در قالبهای مختلف ارائه میدهد: «این قالبها گاهی اوقات برای کودکان در قالب رنگآمیزی یا شعرخوانی است. برای گروههای سنی بالاتر نقاشی، پردهخوانی، معرفی و نقد کتاب را داریم. ما تمام سعیمان این بوده که برنامههای فرهنگیمان با محوریت کتاب و کتابخوانی باشد و کتاب جزء اصول این موکب است.»

احتمالا بازدید از موکبهای فرهنگی برای زائران تجربه جالبی باشد؛ شاید بسیاری توقع نداشته باشند که میان آن همه موکب برای غذا و اسکان، یک موکب فرهنگی و آن هم با محوریت کتاب را ببینند. اینجا کتاب، بهانهای است برای کنار هم بودن؛ همانطور که جاده اربعین بهانهای است برای همقدم شدن: «استقبال کودکان بسیار زیاد بود و این برای ما یک انگیزه مضاعف ایجاد کرده است.»

ربیعی میگوید که کودکان میآیند و نقاشی میکشند و شوق آنان تماشایی است: «خانوادههای شهدای کشور نیز از این حضور ما استقبال کردهاند.» برایمان سوال میشود که این موکب تنها موکب فرهنگی آنجاست یا نه: «موکبهای فرهنگی دیگری نیز حصور دارند اما بیشتر آنها مردمنهادند.
موکب ما یک سازمان دولتی است. خدمتگزارانی که در آنجا کار میکنند، کتابدارهایی هستند که هم تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی این حوزه را دارند و هم تجربه عملی به عنوان یک کتابدار را دارند و به عنوان کارشناس خبره و تحصیلکرده، خدمات فرهنگی را ارائه میدهند. این وجه تمایز موکب ما نسبت به بقیه است.»
ارسال نظر